جوان است. نه پارتی دارد و نه پول آنچنانی در بساط. به دنبال شهرت هم نمیگردد. حتی یک رویای دست نیافتنی هم ندارد. او فقط یک بچه روستایی است که عاشق زادگاهش است و برای حفاظت از آن می جنگد. اصلاً تصور نکنید که با یک جنگجوی تمام عیار طرف هستید؛ بلکه عکاس و مستندسازی است که دوربین را سلاحی برای حفظ و معرفی هویت روستایش کرده. حالا دیگر قلعه گنج و مردمانش را همه میشناسند؛ منطقه ای که جوانانش ثابت کردند خواستن توانستن است. «مهدی میرزایی» یکی از جوانان تحصیلکرده این منطقه است. مرد ۲۴ ساله ای که این روزها با هنر عکاسی و فیلمسازی خود زبان گویای اهالی کویرنشین روستای «تمگران» شده است. قصه زندگی مهدی هم مثل همه اهالی این منطقه شنیدنی و خواندنی است. شاعری که این روزها دغدغه جازموریان مرده را دارد اما به جای مرثیه خوانی بالای سر پیکر بی جان این تالاب کمر همت بسته است برای احیا و زنده کردن آن. او از تمام هنرهایش در این راه بهره میجوید چه با عکسهایی که از تن ترک خورده تالاب آرزوهایش میگیرد و چه با قصههای مستندی که از زندگی فرزندان جازموریان روایت میکند.
قامتش در ضد نور آفتاب سایه افکنده روی آسمان. وقتی پشت سه پایه چشمانش پشت این ویزور با اشک مناجات میکند، تک تک تصاویر را از درد و رنج خلق میکند. به همین دلیل میتوان درد را در لابه لای صحنههای به ظاهر زیبا در عکسها و مستندهایش مشاهده کرد. اما همه چیز از یک داستان شروع میشود حکایتی که پسرعمویش از باورها و اعتقادات مردم روستا روایت میکند. او در حین گردآوری امثال و حکم تمگران با خانواده دامدار فقیری برخورد میکند که بهترین سرمایه زندگی شان را به خاطر یک خواب قربانی میکنند: «مرد دامداری که خانوادهاش در فقر زندگی میکنند و پسر بزرگشان به خاطر نداشتن کفش مجبور است روی خارهای داغ و گزنده بیابان گوسفندانشان را به چرا ببرد. یک روز این پسر از پدر میخواهد برایش کفشی تهیه کند اما با مخالفت سخت پدر به بهانه نداشتن پول روبه رو میشود. پدر شب خواب بدی میبیند و پریشان میشود. وقتی برای تعبیر خوابش نزد رمال روستا میرود او میگوید باید برای حفاظت از جان اهالی خانهاش، قربانی کند. مرد دامدار از ترس نزول بلا به چراگاه میرود و بزرگترین گوسفند گله را انتخاب میکند. پسرک غافل از همه جا گمان میکند پدر برای خرید کفش برای او بزرگترین گوسفند را برای فروش انتخاب کرده است. اما بعد متوجه قصه میشود.» وقتی داستان را روایت میکند شاید برای هزارمین بار سکوتی عمیق میکند و میگوید: «وقتی این قصه را شنیدم با خودم تصمیم گرفتم برای رهایی مردم منطقهام از فقر فرهنگی که درگیر آن شدهاند کاری انجام دهم. این فقر ریشه خیلی از مشکلات مردم ماست.این قصه شد مبنای ساخت فیلم کوتاهی با عنوان لگار یا همان کفش پاره.برای ساخت این فیلم یک سال تمام تحقیق و پژوهش کردم و مجبور شدم اصول فنی فیلمسازی را آموزش ببینم.با توجه به روابط دوستانه ای که با انجمن سینماگران جوان بندرعباس داشتم موضوع را با استادان این بخش در میان گذاشتم و خوشبختانه فیلمنامه مورد تأییدشان قرار گرفت و در ساخت این مجموعه مرا همراهی کردند. جالب است که همین فیلم تاکنون جوایز زیادی را در جشنوارههای فیلم کوتاه کسب کرده است.
احیای جازموریان مرده
اما مهدی به تنها چیزی که فکر میکند احیای جازموریان مرده است. بخش مهمی که در حوزه فیلم سازی روی آن تمرکز دارد و آثار بسیاری را در این رابطه خلق کرده است. اینکه چطور و چگونه این کار را انجام میدهد موضوعی است که دربارهاش توضیح میدهد: «جازموریان برای ما یک تالاب نیست؛ یک عنصر حیات بخش است. از روزی که جازموریان خشکید زندگی مردم منطقه هم خشکید و مرگ جازموریان برابر شد با خشک شدن ریشههای زندگی اهالی منطقه.امروز تنها چیزی که به گوش دیگران از جازموریان میرسد این است که جازموریان خشک شد. کسی از همسایههای جازموریان خبر ندارد. وقتی جازموریان آب داشت مردم منطقه تنها با چیدن علفهای هرز آن پادشاهی میکردند. کشاورزی و دامداری در منطقه حاکم بود. مردم شاداب و سرزنده بودند اما بعد از ساخت ۲سد در بالادست این تالاب و قطع حقابه آن هر روز خشک و خشک تر شد و به اندازه تمام ترکهایی که امروز بر پیکر این تالاب افتاده بر تن مردم همسایهاش هم ترک افتاده است.من قصد کردهام با دوربینم صدای مردم این منطقه را به گوش همه برسانم. علاوه بر تهیه گزارشهای تصویری از زندگی مردم منطقه در همسایگی جازموریان میکوشم با ساخت مستندهایی از زندگی اقوام و گروههای مختلف به همه نشان دهم که ما هنوز با نبض نیمه خفته جازموریان هم زندگی میکنیم.من درباره جازموریان و مردم منطقه ۱۵ مستند ساختهام که از نگاه خودم زیباترین مستندهایم در این بخش هستی زهرا، زیورک و جت هاست. اینگونه رفته رفته دغدغههای آقامهدی درباره جازموریان از یک فعال اجتماعی به یک فعال زیست محیطی تبدیل میشود. به گفته او همه این بخشها به هم وابسته است. با اینکه خشک شدن جازموریان یک مسئله زیست محیطی است اما مولود چالشهای اجتماعی بسیاری در منطقه است که بیکاری و فقر مردم از مهمترین آنهاست.»
انتهای پیام/