خواستن،توانستن است؛ غازچرانی که حالا صادرات هم می‌کند

به هر دری می‌زد و دنبال کار می‌گشت، اما یک جمله او را وارد مسیری بزرگ کرد. گذشته‌اش را ورق می‌زند. کار همیشگی‌اش است؛ زمانی‌که با دیپلم ریاضی فیزیک جویای کار بود و یکی گفت با این مدرکی که داری «برو غاز بچرون!». این جمله شاید ابتدا او را ناراحت کرد، اما به جرقه‌ و شعاری در زندگی‌اش تبدیل شد؛ شعاری که برایش احساس ناامیدی به همراه نداشت.

به گزارش پایگاه خبری امیدرسان، جمله‌ای که ابتدا به نظر توهین‌آمیز می‌رسید، در واقع نقطه عطفی برای او شد که با تبدیل این تلخی به انگیزه، نه تنها به دنبال کار برود، بلکه جرقه‌ای برای مسیر جدید و کارآفرینی در زندگیش بود.

غاز چرانی، اصطلاحی است که در فرهنگ عامیانه فارسی به معنای بیکاری و اتلاف وقت به کار می‌رود، اما در واقعیت، غازها نیز مانند سایر حیوانات اهلی نیاز به مراقبت و تغذیه دارند، هر چند این ضرب‌المثل نشان‌دهنده‌ بی‌فایده بودن برخی فعالیت‌ها و تلاش‌ها است.

سبحان اکبرزاده کارآفرین ۴۴ ساله اهل روستای گالشکلای ساری‌ست، کارآفرینی که توانست از غازچرانی به صادرات برسد.از قضا این جوان خیلی حرف‌گوش‌کُن بود شاید در ظاهر خنده‌دار و یا ساده‌انگارانه باشد اما جالب است، این داستان نشان می‌دهد که گاهی اوقات، تلخ‌ترین حرف‌ها می‌توانند شیرین‌ترین نتایج را به همراه داشته باشند.اکنون نه تنها زندگی خود را تغییر داده است، بلکه به یک الگو برای دیگران تبدیل شده و روستایش را نیز به سمت کارآفرینی هدایت کرده است.

این روایت ثابت می‌کند برخی حرف‌ها شاید تلخ باشند اما اکنون شیرینیش با تمام وجود لمس می‌شود، شیرینی که نه تنها خانواده بلکه مردم روستا را هم کارآفرین کرده است.

و اما شروع غازچرانی…

این جوان با پس‌اندازی که داشت، ۲۰ غاز خریداری و شروع به تحقیق و یادگیری درباره روش‌های نگهداری و پرورش این پرندگان کرد، روزها و شب‌ها را صرف مراقبت از غازها کرد و به تدریج توانست تولیدات خود را افزایش دهد، با تلاش و پشتکار، محصولاتش را به بازار عرضه کرد. در ادامه مسیر نه تنها توانست نیازهای مالی خود را تأمین کند، بلکه به دیگران نیز شغل داد.

جوانی که با تولید وارد دنیای جدید شد

دیگر حس می‌کرد به دنیای جدیدی پا گذاشت، هرچه می‌گذشت به هدفش نزدیک‌تر شده است و با گذشت زمان، زحماتش به ثمر نشست، او دیگر تنها یک جوان ناامید نبود؛ حالا به یک کارآفرین تبدیل شد! در ادامه توانست تولیدات خود را افزایش دهد و محصولاتش را به بازار عرضه کند، با گذشت زمان، پرورش غاز برای او تبدیل به یک کسب‌وکار موفق شد و پایش به بازار صادراتی نیز باز شد؛ زنجیره تولیدی که از گالشکلای ساری به استان‌های دیگر حتی به کشور همسایه عراق پرواز کرد و قرار است به کشور روسیه نیز برسد.در مورد سبحان اکبرزاده کارآفرین ۴۴ ساله اهل روستای گالشکلای ساری صحبت می‌کنیم، کارآفرینی که توانست از غازچرانی به صادرات برسد.

جوانی که از غازچرانی به صادرات رسید

آقای اکبرزاده کارآفرین مازندرانی گریزی به سال‌های قبل می‌زند زمانی که دیپلم گرفته بود، خیلی جویای کار بود در این میان یکی گفت با این مدرک که دارید «برو غاز بچرون» و همین جمله برای کافی بود تا وارد دنیایی بزرگ شود، به جای اینکه همانند جوانان آن زمان راهی شهر شوم تصمیم گرفتم پرورش غاز را شروع کنم و در روستا ماندم. وی می‌گوید، روزهای نخست سختی‌های خاص خود را داشت جوان بدون تجربه و بدون سرمایه بودم اما موضوع مهم انگیزه و هدفم بود و اینکه دوست داشتم در مسیر تولید هدف‌های خودم را دنبال کنم.

کارآفرینی که به تولید بسنده نکرد

در ادامه راهم باوجود اینکه از ۲۰ به ۱۰ هزار بال غاز رسیدم، به صرف اینکه تولید کنم، بسنده نکردم بلکه کار مهم برایم تکمیل زنجیره تولید بود و همین شد توانستم در واحد تولیدی زنجیره تولید را تشکیل دهم، از تامین علوفه تا تولید گوشت و تخم غاز..‌. وی بیان می‌کند، در کنار تولید جوجه‌کشی، بحث تولید مولد گوشتی، تولید تخم‌غاز و سایر را مجموعه خوبی را پوشش می‌دهد، موضوع مهم برایم این بود که طی این سال‌ها کارم را پله به پله شروع کنم و اکنون جوانانی هم که وارد این مسیر می‌شوند، توصیه می‌کنم که کارشان را پله به پله دنبال کنند.

با هر محصولی که به بازار عرضه می‌شود، احساس می‌کنم نه تنها زندگی خود بلکه به دیگران نیز امید هدیه می‌دهم. این را از شوق تولید در روستا به عینه لمس می‌کنم، معتقد هستیم که از سختی‌ها و مشکلات نمی‌توان گذشت؛ چراکه شغل‌مان پُردردسر است.آقای اکبرزاده تاکید می‌کند، همه ما می‌دانیم تولید دردسرهای خودش را دارد همین شد راهم را در بحث تکمیل زنجیره تولید دنبال کرد.

کارآفرینی با زنجیره کامل تولید

بیشترین دلیل موفقیت در این عرصه این بوده زنجیره تولید در منطقه کامل است و در فکر گسترش آن نیز هستم، از جوجه کشی تا فروش زنجیره کامل است و همین شد که جدا از اینکه در این واحد برای ۱۵ نفر شغل ایجاد شد، دیگر نگرانی اشتغال برای جوانان روستا از بین رفت.

اکبرزاده تصریح می‌کند، یکی از مشکلات توسعه کشت علوفه، کمبود دستگاه‌های برداشت مناسب با شرایط اقلیمی استان بوده که برای حل این نگرانی کمباین فرسوده برنج را بازسازی کردم و اکنون از آن برای برداشت شبدر استفاده می‌شود.هدف از انجام این مهم اهمیت کشت نباتات علوفه‌ای جهت تامین نیازهای تغذیه‌ای دام‌های و ضرورت رسیدن به خودکفایی تولید در استان بوده است.این کارآفرین کارش را در زمین کوچک شروع کرد و رفته رفته گسترش داد و اکنون به مزرعه یک هکتاری رسید، البته از زمین‌های اطراف روستا برای کاشت علوفه نیز استفاده می‌کند.

پله به پله تا موفقیت

این کارآفرین می‌گوید؛ جوانان پله پله کارشان آغاز کنند تا متوجه شوند چه امکاناتی لازم است حتما این کار باید پله پله باشد؛ جوانی بودم با دنیای آرزو، کارگر ساختمان بودم اما کم کم وارد این کار شدم و اکنون این واحد به کارآفرینی خانوادگی تبدیل شد و همه جوانان روستا هم دیگر دغدغه اشتغال ندارند.

داستان زندگی این کارآفرین، درس بزرگی برای همه جوانان است تا به جای ناامیدی یاد بگیرند و از فرصت‌های زندگی استفاده کنند.قصه سبحان نمونه‌ای از تلاش، پشتکار و استفاده از فرصت‌ها است؛ جوانی که نشان داد با اراده قوی و تلاش مستمر، می‌توان از سخت‌ترین شرایط به موفقیت‌های بزرگ دست یافت.

منبع: فارس

امیدرسان، رسانه امیدبخش

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا