معرفی و زندگینامه احمد احمدی بیرجندی؛ از شستن صورت شاگردان تا خدمت در آستان قدس رضوی

احمد احمدی بیرجندی کیست؟ معرفی بیوگرافی معلم نمونه احمد احمدی بیرجندی. به گزارش پایگاه خبری امیدرسان، یکی از رسالت‌های اصلی پایگاه خبری امیدرسان، معرفی افراد شاخص و چهره های ماندگار کشور عزیزمان ایران است که در کنار تمام افتخارات زندگی حرفه‌ای خود، پایبندی به انسانیت و اخلاق را از یاد نبرده‌اند.

آن‌ها که علم و عمل را به هم‌آمیخته‌ و نقش زیبایی در عالم انسانی ترسیم کرده‌اند.

خواندن خاطرات بعضی از بزرگان علم و فرهنگ آن‌قدر دلنشین است که می‌تواند برای بسیاری الهام‌بخش باشد.

اینکه می‌شنوی پزشکان دلسوزی بوده‌اند که بدون هیچ‌چشم داشتی کوچه به کوچه دنبال درمان بیماران بی‌بضاغت می‌رفتند و از خرج دارو و درمان تا کرایه ماشین او را حساب می‌کردند.

سرگذشت معلمی که برای شاگردان فقیر و بی‌بضاعتش از هیچ کاری دریغ نداشتند و حتی سر و صورت بچه‌ها را با دست خودش شست‌وشو می‌داد، شورآفرین نیست؟

چه بسیار بزرگانی که به حق بزرگ بودند و شریف، هیچ بدگویی و توهین و تهدیدی آن‌ها را وادار به تلافی و مقابله به مثل نکرد. شریف زندگی کردند و پاک از این دنیا رخت بر بستند.

در این راستا با محبت انتشارات پناه از هیات تحریریه موسسه فرهنگی مطالعاتی شمس الشموس بر آن شدیم تا چنین افرادی را به عنوان الگوهای رفتاری به جامعه معرفی و از اینکه چنین شخصیت‌های ارزشمندی را در کنار خود داشته و داریم به خود افتخار کنیم.

گفتنی است در بخش انتهایی این صفحه آدرس وبگاه انتشارات پناه و موسسه شمس الشموس به شما فرهیخته گرامی معرفی خواهد شد تا بتوانید با محصولات فرهنگی و کتب ارزشمند این موسس آشنا شوید.

زندگینامه احمدی بیرجندی

احمد احمدی بیرجندی
ولادت: 1301 ش (بیرجند)
وفات: 1377 ش (محل دفن: مشهد، خواجه اباصلت)
حصیلات: زبان‌ فرانسه (دانشگاه تهران)
فعالیت‌ها: تدریس در دبیرستان‌های بیرجند و مشهد، دانش­سرای مقدماتی بیرجند، دانشگاه فردوسی مشهد

بعد از چند ساعت رانندگی در کوره‌راه‌های خراسان جنوبی بالاخره در سایه تک‌درختی کنار مدرسه روستا توقف کردند. کمی دورتر خانه‌های خشت و گلی روستا پای تپه‌ای خشکیده به چشم می‌خورد. مدرسه روستا مثل یک تبعیدی در حاشیه کویر میزبان ده دوازده دختر و پسر قد و نیم‌قد بود که از چهره‌شان فقر و محرومیت می‌بارید.

معلم مدرسه یک‌ تنه معلم و ناظم و مدیر و مستخدم هم بود. صدای ماشین را که شنید، همراه بچه‌ها به استقبال آقای احمدی و همراهانش آمد. آقای احمدی را دورادور می‌شناخت. می‌دانست قبلاً استاد دانش­سرای تربیت‌معلم بیرجند بوده است.

بعد از سلام و خوشامدگویی، آقای احمدی و همراهانش را به داخل مدرسه دعوت کرد. مهمانان پشت یکی از نیمکت‌های فرسوده مدرسه نشستند. معلم شروع کرد به توضیح ­دادن.

لابه‌لای پرسش و پاسخی که میان او و آقای احمدی درگرفت، معلم احساس می‌کرد ریاست دانش­سرا چقدر برازنده این مرد است. چقدر خوب شرایط سخت کار در روستا را درک می‌کند. چه ادب و درک بالایی دارد این استاد!

موقع خداحافظی معلم هرچه کرد نتوانست جلوی خود را بگیرد. خم شد و خواست دست آقای احمدی را ببوسد. آقای احمدی پیش‌دستی کرد و بر دست معلم بوسه زد.

به چشم‌های اشک‌آلود معلم خیره شد و گفت: «من باید دست شما را ببوسم که تنهای تنها با همه مشکلاتی که در این دهکده مخروبه و دورافتاده دارید، به بچه‌های مردم درس می‌دهید. بیشتر از توان خود همت می‌کنید و از جان مایه می‌گذارید.»

تولد احمد احمدی بیرجندی در اناران بیرجند

احمد احمدی بیرجندی در روستای اناران نزدیک بیرجند به دنیا آمد. پدرش، ملامحمد دهگی بیرجندی، روحانی خوش‌نامی بود که در مدرسه معصومیه بیرجند تدریس می‌کرد و از شاگردان شیخ محمدباقر گازاری بود. پدر همچون بسیاری از متدینین آن زمان به تحصیل پسرش در مدارس جدید چندان راغب نبود.

با این‌حال احمد پس از یک سال تحصیل در مکتب‌خانه اجازه یافت به مدرسه شوکتیه برود. او ده سال در این مدرسه تحصیل کرد و در سال 1317 توانست دیپلم بگیرد.

زندگینامه عطا احمدی/ از دریافت نشان تعلیم از رئیس جمهور تا زندگی بر روی زیلو

پس‌ از آن تحصیل در دانش­سرای مقدماتی بیرجند را آغاز کرد. پدر و مادر که درس‌های مدرسه را در پرورش فرزندانشان کافی نمی‌دانستند، در کنار کلاس‌های دبستان، آن‌ها را با کتاب‌های مذهبی نیز آشنا می‌کردند.

گذشته از آن، فضای خانه و روحیات معنوی مادر که با کتاب طریق البکاءانس خاطری داشت، احمد خردسال را مجذوب فضایل اهل‌بیت(ع) کرد. اشک‌های مادر که بر مظلومیت سیدالشهدا(ع) فراوان می‌گریست، در خاطر احمد باقی ماند و بعدها منشأ تألیف آثاری شد معطوف به شرح زندگانی معصومین(ع).

احمد تدریس را در سال 1323، زمانی که 22 سال داشت، در مدرسه شوکتیه آغاز کرد. مدت زیادی نگذشت که در رشته زبان فرانسه در دانشگاه تهران پذیرفته شد و تا سال 1328 که توانست دوره لیسانس این رشته را تمام کند، در تهران ماند.

او از فرصت تحصیل در دانشگاه تهران استفاده تمام و کمال را برد و با شرکت در کلاس درس استادان نامی آن دوران همچون دکتر محمد معین، دکتر پرویز ناتل خانلری، دکتر یحیی مهدوی و استاد مهدی الهی قمشه‌ای علائق دیگر خود ازجمله زبان و ادبیات فارسی را دنبال کرد تا اینکه در سال 1328 به زادگاهش بیرجند بازگشت و به‌عنوان دبیر در دبیرستان‌های این شهر مشغول به تدریس شد.

تدریس احمدی بیرجندی در شرایط پاگانی مدارس

او کار تدریس را زمانی آغاز کرد که معلمان حاکم مطلق کلاس‌ درس بودند و اداره کلاس بی‌شباهت به تعلیم سربازان در پادگان‌های نظامی نبود! بااین‌حال شخصیت احمدی بیرجندی به گونه‌ای بود که در عین متانت و صلابتی که داشت. از همان ابتدا دریافته بود که تعلیم و تربیت باید با نرمش‌های به‌موقع و صمیمیت میان استاد و شاگرد همراه باشد تا به نتیجه مطلوب برسد.

به همین دلیل، برخلاف بسیاری از معلمان و حتی کارکنان عادی مدارس و دانش­سرا، با شاگردان باصمیمیت و احترام برخورد می‌کرد. علاوه بر آموزش مطالب درسی، در عمل شیوه رفتار مناسب با شاگردان را به معلمان آینده آموزش می‌داد.

معتقد بود استاد نه‌تنها آموزش شاگردان را برعهده دارد، بلکه چگونه زیستن را نیز باید به آن‌ها بیاموزد. بسیاری از معلمانی که در دانش­سرای مقدماتی بیرجند در کلاس او می‌نشستند، قرار بود کارشان را از روستاهای محروم آغاز کنند.

به همین دلیل بخشی از تعلیمات خود را به آموزش نحوۀبرخورد با دانش‌آموزان مناطق محروم اختصاص می‌داد.

او که می‌دانست بسیاری از بچه‌های این مناطق به خانواده‌های فقیر تعلق دارند، به معلمان توصیه می‌کرد در کنار درس‌دادن در چنین مدارسی، بچه‌ها و خانواده‌هایشان را با مسائل و مشکلات اجتماعی روز جامعه آشنا کنند. تا زندگی آن‌ها محدود به جامعه کوچک روستایی باقی نماند. این امر مستلزم ارتباط هم‌زمان با دانش‌آموزان و خانواده‌هایشان بود.

کلاس هایی عاری از فضای رعب و وحشت موجود

عباسعلی افشارنیا که در فاصله سال‌های 1339 تا 1340 در دانش­سرای مقدماتی بیرجند شاگرد احمدی بیرجندی بوده است، می‌گوید: «هیچ‌وقت آن حالت رعب و وحشتی که از معلمان آن زمان در کلاس داشتند، در کلاس ایشان نبود.

گفتار ایشان به‌مراتب بیشتر از مطالعه کتاب برای ما مفید واقع می‌شد. شوخی نمی‌کردند اما نوع گفتارشان به گونه‌ای بود که نشاط به همراه می‌آورد. مثلاً در برخورد با دانش‌آموزان و دانشجویانی که درسشان را خوب حاضر نکرده بودند، رباعیاتی می‌گفتند که برای همه جالب بود. و اگر احساس می‌کردند باید به کسی تذکر بدهند، به‌صورت خصوصی و نه در حضور دیگران این کار را انجام می‌دادند؛ مثلاً به یاد دارم که یک هفته‌ای مریض‌ احوال بودم و نتوانستم درسم را خوب حاضر کنم.

یک روز در کلاس مواردی را از من سؤال کردند و من نتوانستم خوب جواب بدهم. از آنجا که معمولاً بعدازظهرها، بعد از تعطیلی کلاس یکی، دو ساعتی در اتاقشان می‌ماندند. آن روز بعد از کلاس مرا فراخواندند و خصوصی با من صحبت کردند. این صحبت‌ها برایم بسیار تأثیرگذار بود.

همکاری احمدی با دانش­سرا نهایتاً به ریاست بر دانش­سرای مقدماتی پسران بیرجند در فاصله سال‌های 1335 تا 1340 انجامید. پس‌ از آن به مشهد منتقل شد و علاوه بر تدریس زبان فرانسه، اداره کلاس‌های زبان و ادبیات فارسی را نیز در دانش­سرای پسران مشهد بر عهده گرفت.

در خلال سال‌ها تدریس در دبیرستان‌ و دانش­سرا تنها به کلاس درس و تکرار مکررات قناعت نمی‌کرد و همواره در رشد و تکاپو بود. مثلاً در بیرجند، علاوه بر تدریس زبان فرانسه در دبیرستان‌ و دانش­سرا، با مجله یغما که از مجلات مهم ادبی آن روزگار محسوب می‌شد، همکاری داشت. و گاهی مقالاتی را از نشریات فرانسوی‌زبان برای این مجله ترجمه می‌کرد.

بیوگرافی-احمد-احمدی-بیرجندی

طی سال‌های پربرکت عمر او، مقالات متعددی در زمینه ادبیات و معارف اسلامی به قلم او در مجلات معتبر منتشر شد و چندین جلد کتاب شخصاً یا با همکاری دیگر پژوهشگران تألیف کرد که برخی در زمره کتاب‌های درسی یا به‌صورت آثار معتبری برای مطالعات خارج از کلاس درآمدند. احمدی بیرجندی اولین اثر خود را با عنوان ترجمه افکار و اندیشه‌های ولتر در سال 1331 به چاپ رساند.

آثار مذهبی و آموزشی احمدی بیرجندی

آثار او به‌طورکلی به دو دسته تقسیم می‌شوند؛ گروه اول شامل آثار مذهبی است که درباره انگیزه چاپ آن‌ها می‌گوید: «به علت اُنسی که با مذهب داشتم؛ از همان اوایل متوجه نقطه‌ضعفی شدم و آن اینکه نوجوانان و جوانان ما کتاب مناسب برای مطالعه ندارند …

در آن دوره جز معدودی افراد، کسی به فکر جوان‌ها نبود … آن موقع فکر کردم که تعدادی کتاب‌های مذهبی برای جوانان و نوجوانان بنویسم.

دسته دوم شامل کتاب‌های آموزشی و کمک‌آموزشی، به‌ویژه در زمینه ادبیات و نگارش است. او درس انشا را در زمان خود درسی بی‌سروسامان می‌دید که مدیران مدارس هر معلمی را برای تدریس آن به کلاس می‌فرستادند.

احمدی که نوشتن را امری ذوقی می‌دانست، معتقد بود در نگارش و انشا نباید موضوعات را به دانش‌آموزان تحمیل کرد.

راهکار و توصیه‌اش به معلمان انشا این بود که در ابتدای کلاس از بچه‌ها درباره موضوعاتی که دوست دارند راجع به آن مطلب بنویسند، سؤال کنند.

پس‌ازآن تمام این موضوعات را روی تابلوی کلاس نوشته، از میان آن‌ها موارد جالب‌تر را انتخاب کنند و در دستور کار کلاس قرار دهند. به‌این‌ترتیب دانش‌آموزان بدون تحمیل و بر اساس ذوق و سلیقه خود به نوشتن تحریک خواهند شد.

معرفی و زندگینامه منیژه آرمین/ از مجسمه‌ سازی تا کسب مدرک درجه یک هنری از وزارت ارشاد

نویسندگی به‌تدریج به پیشه اصلی احمدی بیرجندی تبدیل شد. او به‌طورمعمول اهل مهمانی‌های شبانه و بیداری‌ تا دیروقت نبود. اول غروب بعد از به‌جای آوردن نماز و میل­‌کردن مختصری غذا می‌خوابید.

حدود نیمه شب بیدار می‌شد و علاوه بر عبادت و ذکر و تلاوت قرآن، کار خواندن و نوشتن را آغاز می‌کرد.

این فعالیت منظم و پیگیر علمی به‌صورتی تداوم داشت که توانست تنها در ده سال آخر عمر پربرکتش حدود سی جلد کتاب به چاپ برساند.

تمرکز بر زبان مادری و تالیف نوشته های اادبی

از طرفی گرچه زمینه تحصیلات دانشگاهی‌اش زبان فرانسه بود و با انگلیسی نیز آشنایی داشت. اما در عمر خود از زبان بیگانه کمتر سود جست و بیشتر آثار او شامل نوشته‌های ادبی و مذهبی است.

به همین دلیل گرچه در دوره‌ای از روزگار جوانی دست در کار ترجمه و نقد کتاب داشت اما بعدها نوشتن نقد برای نشریات را کنار گذاشت و در گفتار و اظهار نظر جانب احتیاط را نگه ‌داشت و در قلم و زبان پرهیزگاری سختی را رعایت می‌کرد.

معتقد بود آدم با نقد به‌طور مجانی برای خود دشمن می‌تراشد! به همین دلیل، بااینکه عادت داشت بر هر کتابی که می‌خواند نقدی بر آن بنویسد اما آن نقد را به‌صورت خصوصی برای نویسنده ارسال می‌کرد و از انتشار عمومی آن خودداری می‌ورزید.

از طرف دیگر با آنکه برخی پژوهشگران صاحب‌نام از نظرات او در پژوهش‌های خود استفاده می‌کردند، او هیچ‌گاه‌ از نقش خود در شکل‌گیری پژوهش‌های گوناگون سخنی به میان نیاورد.

این تکاپوی علمی و رشد روزافزون که از سال‌های جوانی آغاز شده بود، باعث شد احمدی بیرجندی فارغ از مدرک و تصدیق‌های ظاهری علمی در مرتبه‌ای قرار گیرد که در سال 1342 در سن41‌ سالگی برای تدریس به دانشکده ادبیات دانشگاه مشهد دعوت شود.

آنچه او را در نگاه شاگردان و همکارانش برجسته می‌ساخت، شاید در نگاه اول همان لبخند همیشگی بود که بی هیچ خستی همواره بر لب داشت.

به قول دکتر محمدجعفر یاحقی: «لبخندی ملیح و معنی‌دار؛ یعنی دنیا نیرزد به اینکه تُرُش بنشینی و اوقات دیگرانی که خدایشان خوش رقم زده است، تلخ داری! دیگر اینکه در کنار حسن خلق و نظم مثال‌زدنی، اهل دین‌داری آمیخته با عمل بود.

او که عمری را با عشق به اهل‌بیت(ع) به سر آورد، ایمان و اعتقاد به اسلام را با تدریس پربار و نمونه خود همراه می‌ساخت. مطالب درس را چنان عمیق و پرفایده تدریس می‌کرد که هرکس که طالب دانستن بود، می‌توانست با دستی پر از کلاسش بیرون رود.

هر بار که سخن از معصومین(ع) به زبان می‌آورد، لحنش دگرگون می‌شد. و با لرزشی که در صدایش محسوس بود، می‌شد احساسات لطیف او را از بغضی که در گلو دارد، درک کرد.

رضا احمدی بیرجندی فرزند استاد می‌گوید: «گاهی هنگامی که در خانه مطلبی می‌نوشتند، می‌دیدم که اشک می‌ریزند، معلوم بود به حدیث یا روایتی از معصومین(ع) برخورد کرده‌اند. اغلب آن مطلب را با صدای بلند و البته لرزشی در صدا که نشان از ارادت و محبت ایشان به اهل‌بیت(ع) بود، برای کسانی که اطرافشان حضور داشتند، می‌خواندند.»

این ارادت قلبی به اهل‌بیت(ع) با احتیاط‌های فراوان و سختی همراه بود، به‌طوری‌که در نگاه او حتی تحقیقات ارزنده علمی نیز نمی‌توانست بهانه‌ای باشد برای نشر هرگونه نوشته و حتی احیای میراث گذشتگان که در آن سخنی به ناحق درباره اهل‌بیت(ع) رفته است.

تشویق دوست برای تصحیح و چاپ کتب قدیمی

دکتر محمدجعفر یاحقی در این‌ باره می‌نویسد: استاد در همان سال‌های دهه پنجاه و پیش از آن، به دانشکده ادبیات رفت‌وآمد می‌کردند و با زنده‌یاد غلامحسین یوسفی حشرونشر داشتند. گویا به تشویق یوسفی بر آن شده بود که یک کتاب قدیمی را تصحیح و چاپ کند.

این کتاب را هم بیشتر از آن‌ رو برای تصحیح برگزیده بود که آن را نخستین و مهم‌ترین حماسه دینی زبان فارسی می‌دانست. همشهری بودن شاعر برایش در درجه چندم اهمیت قرار داشت.

نسخه‌های کتاب را از اینجا و آنجا فراهم و بخش عمده‌ای از آن را حتی استنساخ و مقابله کرده بود. یک روز به گمانم سال 1354 یا 1355، دکتر یوسفی در حضور جمعی که من کمترینش بودم، پیشرفت کار را از وی جویا شد. ناگهان احمدی با لحنی مؤدبانه اما مصمم و محکم اعلام کرد که دیگر این کار را ادامه نخواهد داد.

شگفتی یوسفی و ما که ناظر و حاضر بودیم، البته فتوری در اراده وی ایجاد نکرد. وقتی دلیلش را جویا شدیم، با تواضع و تکریم اعلام کرد که در این منظومه به روایات و حکایاتی برخورده است که از ساحت مولا علی(ع) به‌کلی دور و خلاف واقع است. و او نمی‌تواند مظلمه دروغی را که به مولا نسبت می‌یابد، به عهده بگیرد و توجیه ادبی یوسفی، با همه تقوایی که داشت، البته در عزم استوار وی خللی پدید نیاورد.

احمدی بر کار تصحیح خاوران‌نامه چهارتکبیر زد و برای همیشه آن را کنار گذاشت و بعد هم کلیه عکس‌ها و میکروفیلم‌هایی را که با چه خون‌دلی فراهم کرده بود، دو دستی به کتابخانه دانشکده ادبیات و علوم انسانی مشهد تقدیم کرد.

استاد احمدی بیرجندی هرچند در مقام معلمی و استادی دانشگاه به‌عنوانِ ادیب و پژوهشگر برجسته و معتمدی شناخته می‌شد اما این‌ها چیزی از تواضع او کم نمی‌کرد.

شاید بتوان گفت او درختی بود که هرچه بار می‌گرفت، بیشتر سر تعظیم به‌پای دانش و دانشمندان فرود می‌آورد.

رفتار و سلوک او به‌گونه‌ای بود که کوچک و بزرگ را به احترام وا می‌داشت.

برخواستن احمدی بیرجندی پیش پای همه، حتی کودکان

یکی از زیبایی‌هایی که بی هیچ تظاهری در او به چشم می‌خورد، برخاستن پیش پای کوچک و بزرگ بود. حتی اگر نوجوانی از در وارد می‌شد، در مقابل او به احترام تمام قد می‌ایستاد.

این تواضع در محیط‌های مختلف نه‌تنها نوجوانان و جوانان بی‌تجربه را در مقابل او گستاخ نمی‌کرد، بلکه در عمل به آن‌ها درس فروتنی و احترام متقابل می‌آموخت.

با این وصف می‌توان حدس زد که ارادت و احترام او نسبت به استادان و معلمان خود چگونه بوده است. او که کسی به یاد ندارد در کلاس درس به دیگرانی که عقاید متفاوتی داشتند، طعنه‌ای زده باشد،. هرگاه از دوران تحصیلش صحبتی به میان می‌آمد، از معلمان خود به نیکی یاد می‌کرد و برایشان صلوات می‌فرستاد.

از طرفی تمام کسانی که برای آموزش‌وپرورش این مرزوبوم تلاش می‌کردند، از دید او محترم بودند. سال‌ها همچون معلمی ساده با معلمان شهر و روستاهای اطراف زادگاهش نشست‌وبرخاست داشت و دستانشان را بابت زحماتی که برای دانش‌آموزان نقاط محروم می‌کشیدند، می‌بوسید.

او تا پایان عمر با قناعتی مثال‌زدنی به تحقیق و تعلیم مشغول بود و از مال دنیا دارایی‌اش به خانه‌ای قدیمی محدود می‌شد.

درخواست بازنشستگی در سال 1356 و پذیرش در سال 1357

سال 1356 به دلیل ناتوانی جسمی تقاضای بازنشستگی کرد اما با این درخواست موافقت نشد و به‌عنوان دبیر جانشین و راهنمای معلمان مشغول به کار بود تا سرانجام در سال 1357 بازنشسته شد.

پس ‌از انقلاب نیز مدتی مدیریت مجله آموزش‌وپرورش خراسان را به عهده گرفت و از سال 1362 تا 1369 در سمت مدیر کتابخانه‌های جامع مسجد گوهرشاد در مشهد خدمت کرد.

پس‌ از آن تا روزهای پایانی عمر در بنیاد پژوهش‌های اسلامی آستان قدس رضوی به خدمت اشتغال داشت. دکتر محمدجعفر یاحقی که چندین سال در معیت او در بنیاد پژوهش‌های اسلامی بوده است، درباره منش ایشان می‌نویسد: «هر هفته جلسه هیئت‌مدیره مرکز تشکیل می‌شد.

از جهتی دیگر با او دمخوری ویژه‌ای پیدا کردم. داوطلب شده بودم که به‌جای راننده، هر پگاه دوشنبه در سرما و گرما با اتومبیل خودم او را به مرکز بیاورم … هر پگاه که در خیابان ابوسعید به دنبالش می‌رفتم، حتی زمستان‌ها در گرگ‌ومیش هوا با کیف و کتابی زیر بغل دقایقی پیش از ساعت مقرر دم در آماده بود.

معرفی و زندگینامه عبدالمحمد آیتی؛ از کار در باجه بلیت فروشی تا ترجمه قرآن

هیچ‌گاه نتوانستم در سلام بر او پیش‌دستی کنم. قبل از من محال بود در صندلی اتومبیل بنشیند. در را که باز می‌کرد، دوباره سلام می‌گفت و برای نشستن در صندلی با گفتن “با اجازه” رخصت می‌خواست.

یقین دارم که او در این ادب و احترام آیه شریفه (لاتدخلوا بیوتاً غیر بیوتکم حتی تستأنسوا و تسلّموا علی اهلها) و سنت رسول گرامی اسلام(ص) را پیش نظر داشت و به عمل به آن خو گرفته بود.

به معنای واقعی معلم بود

احمدی بیرجندی بازمانده‌ای بود از نسل معلمانی که حقیقتاً با عشق برای معلمی از دانش­سراهای قدیم فارغ‌التحصیل شده بودند و در نگاه شاگردان و دوستانش در نسل خود کمتر کسی را می‌شد همچون او به معنای واقعی کلمه معلم یافت.

می‌گفت: «از ته دل باید عرض کنم که معلمی را از ابتدا با این نیت شروع کردم که تلاش کنم کارهایم شبانه‌روزی باشد. در خانه و مدرسه، همیشه به فکر بودم که مطالعه کنم. عشق داشتم که در کتابخانه به سر برم.»

زندگینامه-و-بیوگرافی-احمدی-بیرجندی

خلاصه کلام آنکه به قول دکتر محمدجعفر یاحقی، عالمان زیادی آمده‌اند و رفته‌اند، دین‌داران بسیاری نیز در اطرافمان پیدا می‌کنیم، همان‌طور که افراد مخلق به اخلاق انسانی بسیارند اما آنان که علم و دین و اخلاق را یک‌جا در خود جمع کرده باشند، اندک‌اند و احمدی بیرجندی یکی از این معدود چهره‌ها بود؛ عالم دین‌دار بااخلاق.

چهره‌ای که از او در کلاس درس، فضای پ‍ژوهش و به‌ویژه زندگی خانوادگی ترسیم می‌شود، تفاوت چندانی با یکدیگر ندارند. همه‌جا تصویری از یک معلم بااخلاق و متدین را می‌بینیم که هنوز یاد و نامش چشم‌ها را به اشک می‌نشاند و قلب‌ها را به احترام وا می‌دارد.

چنان‌که سال‌ها پس از درگذشت همسرش، همراه و همدم فرزندان بود و تلاش می‌کرد با مهربانی‌های خود جای خالی مادر را برایشان پر کند.

این بخش از زندگی او در ذهن و دل فرزندان نقش بسته و همچنان به یاد مهربانی‌های پدر اشک به چشمانشان می‌نشاند. فرزند استاد در این خصوص می‌گوید: «دوران خدمت سربازی را که می‌گذراندم، مادرم از دنیا رفت. با خودم فکر می‌کردم آن احساس و عاطفه‌ای که از مادر دریافت می‌کردم، دیگر تمام شد.

اما بعد دیدم نه؛ بااینکه جوان بیست ساله‌ای بودم اما پدرم همچون یک مادر برای رفتنم بی‌قراری می‌کرد. صبح‌ها که می‌خواستم باعجله خودم را به پادگان برسانم، موقع برداشتن کلاهم می‌دیدم که پدر لقمه‌ای به‌عنوان صبحانه آماده کرده و کنار کلاهم گذاشته است. مادر نبود اما همین محبت‌های ریز و درشت پدر دلم را سخت گرم می‌کرد.»

احمدی بیرجندی با همان حقوق بازنشستگی آموزش‌وپرورش و از راه خدمت در آستان قدس رضوی تا آخرین روزهای حیات که سکته مغزی او را از خدمت بازداشت، با قناعت و مناعت طبع زندگی کرد و در حالی دنیای خاکی را ترک گفت که هنوز کارهای پژوهشی ناتمامی در دست داشت. روحش شاد و جایگاهش متعالی باد!

موسسه فرهنگی مطالعاتی شمس الشموس

موسسه فرهنگی مطالعاتی شمس الشموس یک موسسه خصوصی، مستقل و غیرانتفاعی بوده که به هیچ نهاد یا ارگان دولتی و غیردولتی وابسته نیست.

این موسسه که در سال 1378 تاسیس شده تنها دارای یک شعبه و یک دفتر مرکزی واقع در خیابان میرعماد بوده و کلیه فعالیت‌های این موسسه در همین ساختمان متمرکز است. لذا هرگونه تشابه اسمی این موسسه با سایر موسسات و مجتمع‌های آموزشی و غیر آموزشی کاملاً تصادفی است.

معرفی برخی کتب انتشارات پناه

انتشارات شمس الشموس از سال ١٣٧٩ فعاليت خود را در زمينه چاپ و انتشار كتاب آغاز نمود. و طی سال های فعاليت خود تا به امروز موفق به انتشار بيش از 25 عنوان كتاب شده است.

اكثر كتاب های منتشر شده در انتشارات پناه حاصل زحمات چندين ساله تيم های مختلف پژوهشی و قلم نويسندگان موسسه شمس الشموس می باشد و مايه افتخار و مباهات ماست كه استقبال خوانندگان عزيز به حدی بوده كه منجر شده است برخی از اين آثار بيش از ٢٠ مرتبه تجديد چاپ شوند.

امیدرسان، رسانه امیدبخش

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا