معرفی و زندگینامه فردوس حاجیان؛ از ابداع آموزش شهرک الفبا تا دریافت جایزه ویژه یونسکو

فردوس حاجیان کیست؟ معرفی بیوگرافی معلم فداکار فردوس حاجیان. به گزارش پایگاه خبری امیدرسان، یکی از رسالت‌های اصلی پایگاه خبری امیدرسان، معرفی افراد شاخص و چهره های ماندگار کشور عزیزمان ایران است که در کنار تمام افتخارات زندگی حرفه‌ای خود، پایبندی به انسانیت و اخلاق را از یاد نبرده‌اند.

آن‌ها که علم و عمل را به هم‌آمیخته‌ و نقش زیبایی در عالم انسانی ترسیم کرده‌اند.

خواندن خاطرات بعضی از بزرگان علم و فرهنگ آن‌قدر دلنشین است که می‌تواند برای بسیاری الهام‌بخش باشد.

اینکه می‌شنوی پزشکان دلسوزی بوده‌اند که بدون هیچ‌چشم داشتی کوچه به کوچه دنبال درمان بیماران بی‌بضاغت می‌رفتند و از خرج دارو و درمان تا کرایه ماشین او را حساب می‌کردند.

سرگذشت معلمی که برای شاگردان فقیر و بی‌بضاعتش از هیچ کاری دریغ نداشتند و حتی سر و صورت بچه‌ها را با دست خودش شست‌وشو می‌داد، شورآفرین نیست؟

چه بسیار بزرگانی که به حق بزرگ بودند و شریف، هیچ بدگویی و توهین و تهدیدی آن‌ها را وادار به تلافی و مقابله به مثل نکرد. شریف زندگی کردند و پاک از این دنیا رخت بر بستند.

در این راستا با محبت انتشارات پناه از هیات تحریریه موسسه فرهنگی مطالعاتی شمس الشموس بر آن شدیم تا چنین افرادی را به عنوان الگوهای رفتاری به جامعه معرفی و از اینکه چنین شخصیت‌های ارزشمندی را در کنار خود داشته و داریم به خود افتخار کنیم.

گفتنی است در بخش انتهایی این صفحه آدرس وبگاه انتشارات پناه و موسسه شمس الشموس به شما فرهیخته گرامی معرفی خواهد شد تا بتوانید با محصولات فرهنگی و کتب ارزشمند این موسس آشنا شوید.

بیوگرافی و جزئیات زندگی معلم فداکار فردوس حاجیان

ولادت: 1342 ش (قائمشهر، روستای اَفراکتی)
تحصیلات: آموزش ابتدایی (مرکز تربیت‌معلم شهید خورشیدی مشهد و مرکز تربیت‌معلم دکتر شریعتی ساری)، لیسانس علوم تربیتی (ناتمام)، لیسانس و فوق‌لیسانس کارگردانی و دکتری تخصصی مطالعات تئاتر (دانشکده هنرهای زیبای دانشگاه تهران)
فعالیت‌ها و افتخارات: مبدع شهرک الفبا برای آموزش الفبا به کودکان، جوان‌ترین پژوهشگر برگزیده سازمان یونسکو، حضور در فهرست پنجاه معلم برگزیده جهان

فردوس 21 سال بیشتر نداشت. تازه دوره تربیت‌معلم را تمام کرده بود و چند هفته‌ای از شروع به کارش می‌گذشت. چه کسی باور می‌کرد این جوان سرحال و قبراق هر هفته هفت، هشت ساعت در راه باشد تا بتواند خودش را به روستای محل خدمتش برساند؟

آن روز هم مثل هفته‌های قبل چند ساعتی بود که کنار جاده به انتظار نشسته بود.

زندگی نامه فردوس حاجیان

هوای ملایم پاییز و صدای جیرجیرک‌ها و انبوه درخت‌هایی که دامنه کوه را پوشانده بود، چیزی از نگرانی‌اش برای رسیدن به مدرسه کم نمی‌کرد. سیاهی کامیونی که از دور می‌آمد، اخم‌هایش را باز کرد.

مثل همیشه که زود لبخند به لبش می‌آمد، گل از گلش شکفت. بلند شد و کوله سنگینش را از روی زمین برداشت. دیروز مادر به اندازه یک هفته غذا پخته و کوله را پر کرده بود از خوراکی‌های جورواجور.

مادر می‌دانست پسرش شنبه که از خانه برود تا پنجشنبه باید در مدرسه بماند. راه دور بود و نمی‌شد هر روز رفت‌وآمد کرد. فردوس کوله را کشان‌کشان تا وسط جاده برد.

دستش را تکان می‌داد تا بلکه راننده کامیون بایستد و سوارش کند. راننده راه خودش را می‌رفت اما انگار با همان زبان اشاره فهمید که فردوس چه می‌خواهد.

از مسافران این جاده متروک و کم‌ رفت‌وآمد که به‌ندرت ساعتی یک ماشین از آن عبور می‌کرد، چه انتظاری می‌شد داشت جز اینکه از هر رهگذر سواره‌ای کمک بخواهند؟

معرفی حسین تمنایی؛ از پیشنهاد سرپرستی مدارس ایران در ایتالیا تا مبارزه با سرطان و زندگی بی زرق و برق

کامیون که ایستاد، فردوس کوله را انداخت روی دوشش و خودش را از رکاب ماشین بالا کشید. سوار که شد چهره راننده هم با دیدن لبخند او که تمام صورتش را پوشانده بود، باز شد.

چند روزی از زمستان سال 42 نگذشته بود که در روزی سرد و برفی فردوس به دنیا آمد. پدر و مادرش زوج زحمت‌کشی ساکن روستای افراکتی در حومه قائمشهرِ امروز بودند.

پدر استادکار حرفه نجاری بود و به فردوس، همچون هشت فرزند دیگرش، این فرصت را می‌داد تا با درست ­کردن کاردستی‌های چوبی دست به تجربه آفرینش بزند.

فضای خانه پدری که در منطقه‌ای جنگلی، کنار رودهای خروشان و حوالی شالیزارهای سرسبز قرار داشت، سرشار از معنویتی صمیمی بود که هر کودک نوپایی همچون فردوس را بی هیچ اجبار و اکراهی با خود همراه می‌کرد.

تشویق‌های پدر همیشه در گوشش بود که: فردوس، تو با بقیه فرق داری! و این‌گونه بود که پدر بال روحانی او شد و مادر بال عقلانی‌اش!

فردوس دوره دبستان تا دبیرستان را در مدارس مختلف آن منطقه گذراند و بعد از گرفتن دیپلم در رشته علوم تجربی، در مرکز تربیت‌معلم شهید خورشیدی مشهد و بعدها در مرکز تربیت‌معلم دکتر شریعتی ساری درس خواند.

بعد از گرفتن فوق دیپلم آموزش ابتدایی، به منطقه سوادکوه بازگشت و در سال 1364 در روستایی به نام پالند تدریس را آغاز کرد.

آن زمان 22 ساله بود و با همان انرژی جوانی ساعت‌ها پیاده و سواره مسیر پرپیچ و خمی را طی می‌کرد تا خود را به پالند برساند. از شنبه تا پنجشنبه را در روستای محل تدریسش می‌ماند.

گذشته از این، آن سال‌ها در کوران جنگ میان ایران و عراق کودکان بسیاری از نعمت پدر محروم شدند و به‌تدریج مدارسی خاص این کودکان در شهرهای مختلف شکل گرفت.

در این میان، توجه فردوس به‌طور خاص به کودکانی جلب شد که پدران خود را در جنگ از دست می‌دادند.

او که از همان روزهای تحصیل در تربیت‌معلم به نوآوری در آموزش الفبا می‌اندیشید، با دیدن کودکان آسیب‌دیده از جنگ برای عملی­­کردن نیت خود مصمم‌تر شد.

البته مواجهه او با کودکانی از این‌ دست تنها به مدرسه خلاصه نمی‌شد. او پیش از آنکه در کسوت معلم اول ابتدایی بخواهد دست نوازش بر سر کودکان شاهد بکشد، در خانه این تجربه را از سر گذرانده بود.

جنگ برخی نزدیکان او را با خود برده بود؛ ازجمله همسر خواهرش که دو فرزند خردسال نیز در خانه داشت.

فردوس پیش از آنکه رسماً معلم شود، نظاره‌گر چهره‌های غم‌زده و دلتنگ خواهرزاده‌هایش، آرزو و امید در خانه بود.

آن روزها وقتی در خانه درس می‌داد، به این فکر افتاد که آموزش الفبا را با حرکات شاد و پرتحرک همراه کند و به این بهانه شادی را به دنیای کودکانه آرزو و امید بیاورد. این تلاش شادی‌بخش بعدها که او رسماً معلم شد، ادامه یافت.

او می‌دید که کودکان بسیاری در سراسر ایران از فقر و محرومیت رنج می‌برند و از دست ­دادن پدر غبار غم به چهره‌های معصومشان نشانده است.

بنابراین همت خود را بر این قرار داد تا تجربه موفقیت‌آمیزش را در تعلیم الفبا به آرزو و امید به کلاس‌های درس روستاهای دورافتاده سوادکوه ببرد.

بیوگرافی معلم فردوس حاجیان

روشی که او در کلاس به کار گرفت، برای بسیاری از کودکان و حتی معلمان تازگی داشت. در آن سال‌ها که کشور درگیر حادثه‌ای جدی و مهیب همچون جنگ بود، شاید گفتن از شادی و ایجاد خلاقیت در کلاس درس آن هم در روستای دورافتاده اولویت هیچ معلمی به حساب نمی‌آمد اما فردوس حاجیان مسیر درست را یافته بود.

دنیای معصوم کودکان به گمان او باید از خشونت جنگ در امان می‌ماند. او می‌دانست اگر امروز دست به کار نشود، فردا که جنگ تمام می‌شود.

معرفی و زندگینامه محمد بهمن بیگی؛ از تبعید شدن تا ایجاد مدارس عشایری در کشور

دیگر هیچ دستی قادر نیست تجربه‌های ناب کودکی را به این قلب‌های شکسته از فقر و یتیمی باز گرداند.

با این فکر دست به کار شد. در مسیر ابداع روش جدید سعی می‌کرد به گونه‌ای عمل کند که برای کودکان در معرض آسیب و محروم از نعمت پدر تا حد امکان مسئله فقدان پدر کم‌رنگ شود.

به آن‌ها می‌آموخت که اگر خانواده‌ای پدر ندارد، مادر می‌تواند جای خالی او را پر کند و او نیز به‌عنوان معلم در ساعات کلاس درس همچون یک پدر دست نوازش بر سر کودکان یتیم خواهد کشید.

برای اجرا­ کردن این ایده بود که روش جدیدی برای آموزش الفبا در پیش گرفت و آن را «شهرک الفبا» نامید. در این روش اقلیم و جغرافیایی که کلاس در آن تشکیل می‌شد، اهمیت زیادی داشت.

بچه‌ها این فرصت را داشتند تا همراه او به گشت‌وگذار در طبیعت بپردازند و مصادیق حروف الفبا را در گیاهان و حیوانات و اجزای طبیعت اطرافشان پیدا کنند.

او تدریس مشارکتی را با نشستن دور میز و نشستن نعل اسبی به‌جای نشستن پشت نیمکت عملاً پیاده کرد. خواندن شعر و آواز و استفاده از موسیقی و نمایش عروسکی هم جای خاص خودش را داشت.

فردوس حاجیان برای اینکه فضای شاد و جذابی ایجاد کند، شخصاً شروع به ساختن شعر و موسیقی کرد. می‌گوید: امکانات ما در آن مدرسه محدود بود و بدون سازهای موسیقی و تنها با استفاده از صداسازی، این شعرها را با بچه‌ها می‌خواندیم.

مقصودم از صداسازی این است که با کمک کف زدن، ایجاد ریتم با دهان و سوت، پای کوبیدن به زمین، ضرب گرفتن روی میز یا تخته ریتم خود را ایجاد کرده و شعرهای الفبا را با بچه‌ها تکرار می‌کردیم. آن‌ها را در طبیعت می‌گرداندیم و درس می‌دادیم.

فردوس حاجیان بعد از تمام­‌شدن جنگ به قائمشهر رفت و در مدرسه شاهد آن شهر شیوه ابداعی خود را به کار گرفت. شیوه تدریس او آن‌قدر چشمگیر بود که به درخواست مدیرکل آموزش‌وپرورش وقت استان مازندران قرار شد آن را به معلمان دیگر نیز آموزش دهد.

فردوس حاجیان طی سه سال فعالیت در شهرهای مختلف استان مازندران جلساتی برگزار کرد و درنهایت ده هزار معلم این استان را از آموزش‌های خود بهره‌مند نمود.

مشخصات و زندگی نامه فردوس حاجیان

درعین‌حال برخی کلاس‌های درس او در قالب برنامه‌هایی از تلویزیون شبکه استانی مازندران پخش می‌شد تا اینکه در سال 1369 وزیر آموزش‌وپرورش وقت که کار شهرک الفبا را از نزدیک دیده بود، از مسئولان آموزش‌وپرورش استان مازندران درخواست کردند تا فردوس حاجیان را به تهران منتقل کنند تا روش تدریس خود را به معلمان پایتخت آموزش دهد.

چند سال تدریس در تهران فرصتی بود برای ادامه تحصیل در دانشکده هنرهای زیبای دانشگاه تهران، اجرای برنامه تلویزیونی و تألیف کتاب­های متعدد در زمینه آموزش کودکان.

به‌زودی شهرک الفبا شهرت جهانی پیدا کرد و آوازه شیوه او به گوش مسئولان برخی سازمان‌های جهانی نیز رسید و جایزه بین‌المللی بزرگی را برای او به ارمغان آورد.

انتخاب فردوس حاجیان به عنوان معلم برگزیده جهان

او در مهر ماه سال 1377 هم‌زمان با اتمام دوره کارشناسی ارشد کارگردانی با رتبه اول کشوری، از سوی سازمان علمی فرهنگی تربیتی ملل متحد (یونسکو) به‌عنوان معلم و پژوهشگر برگزیده جهان انتخاب شد.

دریافت این جایزه برای فردوس حاجیان به‌عنوان تنها معلم ایرانی که به چنین افتخاری رسیده است، می‌توانست یکی از شیرین‌ترین لحظات زندگی او را رقم بزند، بااین‌حال نتوانست در مراسم اهدای این جایزه حضور پیدا کند.

دعوت‌نامه یونسکو در پیچ‌وخم‌های بوروکراسی و کوتاهی‌های اداری زمانی به دست او رسید که فرصت برای انجام مقدمات سفر کافی نبود.

معرفی و زندگینامه عبدالرزاق بغایری؛ از پرسیدن سوالات لاینحل تا ساخت کره جغرافیایی ایران

فردوس حاجیان که از فارغ‌التحصیلان ممتاز دانشکده هنرهای زیبا است، سال‌ها در کسوت استاد دانشکده هنر و مدتی نیز به‌عنوان رئیس دانشگاه آزاد واحد تهران مرکز فعالیت داشت، بااین‌حال ارتباط خود را با مدرسه و دبستان هیچ‌گاه قطع نکرد.

شاید بتوان او را تنها معلم جهان دانست که هر هفته چند روز در دانشگاه تدریس می‌کرده است و چند روز در مقطع ابتدایی! علاوه بر تدریس در مدارس مختلف، تألیف حدود شصت عنوان کتاب آموزشی عنوان پرکارترین مؤلف آموزشی را در سال 1384 برای او به ارمغان آورد.

برنامه‌های تلویزیونی ضبط‌شده مربوط به فردوس حاجیان به حدود دو هزار ساعت می‌رسد و از این لحاظ او یکی از پیشروان این عرصه در رسانه‌های گروهی محسوب می‌شود.

گذشته از آن شرکتی در دوبی لپ‌تاپ‌های مخصوصی را با برندینگ عمو فردوس تولید کرد که برنامه‌هایی برای آموزش قرآن، نقاشی و زبان انگلیسی به کودکان در خود دارند.

این‌ها همه جدای از مدال‌های فرهنگی و آموزشی مختلفی است که حاجیان برای فعالیت‌های خود در راستای آموزش به کودکان و نیز ثبت اختراعات متعدد آموزشی در سطح جهان دریافت کرده است.

مؤسسه گلوبال تیچرز پرایز واقع در انگلستان او را در سال 1395 از میان بیست هزار معلم در سراسر جهان در فهرست پنجاه معلم برگزیده جهان انتخاب کرد.

گذشته از استعدادهای خدادادی که او را برای نقش‌آفرینی در قالب یک معلم دوره ابتدایی موفق کرده است، او نقش پدر و مادر و همسر و فرزندانش را در این میان بسیار کارگشا می‌داند و وجود آن‌ها را بالاترین دارایی دنیایی خود می‌شمارد.

قرار فردوس حاجیان با خانواده اش

می‌گوید: من و خانواده‌ام، یعنی همسرم و سه فرزندم سارا، سجاد و سینا یک قرار خانوادگی با هم داریم؛ قراری که از ابتدا میان من و همسرم بود و حالا فرزندانمان نیز برای آن تلاش می‌کنند.

ما با هم قرار گذاشتیم که برای فرزندان شهید، کودکان فقیر و نیازمند، بچه‌های یتیم و کودکان کار تلاش کنیم و به آن‌ها برای داشتن زندگی شادتر کمک کنیم.

در این راستا همسر و فرزندانش در کنار او به تهیه ویدئوها و وسایل کمک‌آموزشی‌ کمک می‌کنند.

می‌گوید: «به‌تازگی فلش‌کارت‌های آموزشی را پیدا کرده‌ام که مربوط به 29 سال قبل می‌شوند.

آن سال‌ها چنین وسایلی برای آموزش وجود نداشت و من خودم این فلش‌کارت‌ها را درست کردم.

مدتی قبل وقتی دوباره آن‌ها را از بین وسایل فراموش‌شده پیدا کردم، خاطرات زیادی را برایم زنده کرد. این فلش‌کارت‌ها را مدیون زحمات همسرم هستم که در اوقات بیکاری در خانه آن‌ها را تهیه می‌کرد و با چسب لنت حاشیه آن‌ها را تزئین می‌کرد.

فردوس حاجیان که بچه‌های دهه شصت و هفتاد او را به نام «عمو فردوس» می‌شناسند، خود از آسیب‌دیدگان جنگ ایران و عراق است.

او همچون بسیاری از جوانان آن سال‌ها، به جبهه اعزام شد و در یکی از این اعزام‌ها در اثر حمله شیمیایی نیروهای عراقی مصدوم گردید.

مصدومیتی که نیمی از سلامتی او را گرفت و آثار و عواقب آن همچنان باقی است. پشت آن چهره همیشه خندان و پرانرژی دردهای جسمی عمیقی رخنه کرده است که هر از گاهی او را خانه‌نشین می‌کند.

معرفی و زندگینامه جبار باغچه‌ بان؛ از خوابیدن در طویله تا تاسیس اولین مدرسه ناشنوایان

اما آن هدف بزرگ همچنان در زندگی او به قوت خود باقی است چون خود را یک معلم می‌داند که کارش باغبانی است و شغلش «به یاد آوردن»؛ آن‌طور که خود می‌گوید:

من یک تذکردهنده‌ام

من به یاد می‌آورم

هدفم تغییر است.

داستان مرا به همه بگویید.

در ایران آموزگاری هست که هر روز

 کنار پنجره و رو به دریا

همراه با پرندگان صلح

ترانه مادری می‌خواند.

موسسه فرهنگی مطالعاتی شمس الشموس

موسسه فرهنگی مطالعاتی شمس الشموس یک موسسه خصوصی، مستقل و غیرانتفاعی بوده که به هیچ نهاد یا ارگان دولتی و غیردولتی وابسته نیست.

این موسسه که در سال 1378 تاسیس شده تنها دارای یک شعبه و یک دفتر مرکزی واقع در خیابان میرعماد بوده و کلیه فعالیت‌های این موسسه در همین ساختمان متمرکز است. لذا هرگونه تشابه اسمی این موسسه با سایر موسسات و مجتمع‌های آموزشی و غیر آموزشی کاملاً تصادفی است.

معرفی برخی کتب انتشارات پناه

انتشارات شمس الشموس از سال ١٣٧٩ فعاليت خود را در زمينه چاپ و انتشار كتاب آغاز نمود. و طی سال های فعاليت خود تا به امروز موفق به انتشار بيش از 25 عنوان كتاب شده است.

اكثر كتاب های منتشر شده در انتشارات پناه حاصل زحمات چندين ساله تيم های مختلف پژوهشی و قلم نويسندگان موسسه شمس الشموس می باشد و مايه افتخار و مباهات ماست كه استقبال خوانندگان عزيز به حدی بوده كه منجر شده است برخی از اين آثار بيش از ٢٠ مرتبه تجديد چاپ شوند.

امیدرسان، رسانه امیدبخش

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا