عبدالرزاق بغایری کیست؟ معرفی بیوگرافی معلم فداکار عبدالرزاق بغایری. به گزارش پایگاه خبری امیدرسان، یکی از رسالتهای اصلی پایگاه خبری امیدرسان، معرفی افراد شاخص و چهره های ماندگار کشور عزیزمان ایران است که در کنار تمام افتخارات زندگی حرفهای خود، پایبندی به انسانیت و اخلاق را از یاد نبردهاند.
آنها که علم و عمل را به همآمیخته و نقش زیبایی در عالم انسانی ترسیم کردهاند.
خواندن خاطرات بعضی از بزرگان علم و فرهنگ آنقدر دلنشین است که میتواند برای بسیاری الهامبخش باشد.
اینکه میشنوی پزشکان دلسوزی بودهاند که بدون هیچچشم داشتی کوچه به کوچه دنبال درمان بیماران بیبضاغت میرفتند و از خرج دارو و درمان تا کرایه ماشین او را حساب میکردند.
سرگذشت معلمی که برای شاگردان فقیر و بیبضاعتش از هیچ کاری دریغ نداشتند و حتی سر و صورت بچهها را با دست خودش شستوشو میداد، شورآفرین نیست؟
چه بسیار بزرگانی که به حق بزرگ بودند و شریف، هیچ بدگویی و توهین و تهدیدی آنها را وادار به تلافی و مقابله به مثل نکرد. شریف زندگی کردند و پاک از این دنیا رخت بر بستند.
در این راستا با محبت انتشارات پناه از هیات تحریریه موسسه فرهنگی مطالعاتی شمس الشموس بر آن شدیم تا چنین افرادی را به عنوان الگوهای رفتاری به جامعه معرفی و از اینکه چنین شخصیتهای ارزشمندی را در کنار خود داشته و داریم به خود افتخار کنیم.
گفتنی است در بخش انتهایی این صفحه آدرس وبگاه انتشارات پناه و موسسه شمس الشموس به شما فرهیخته گرامی معرفی خواهد شد تا بتوانید با محصولات فرهنگی و کتب ارزشمند این موسس آشنا شوید.
معرفی عبدالرزاق بغایری
عبدالرزاق بغایری |
ولادت: 1248 ش (اصفهان) |
وفات: 1332 ش (محل دفن: ابنبابویه، مقبره خاندان فروغی) |
تحصیلات: علوم مهندسی (مدرسه دارالفنون) |
فعالیتها: از پیشتازان آموزشوپرورش نوین ایران (مؤسس مدرسه خرد)، از پیشتازان تهیه نقشههایی از شهرهای مختلف ایران و تعیین قبله شهرهای مختلف ایران و جهان |
ملامحمد محسن از همسرش صاحب هجده دختر و پسر شده بود اما هیچکدام از آنها عمرشان به دنیا نبود. داغ بچههایی که یکی بعد از دیگری به دنیا میآمدند و بعد از چند ماه از دنیا میرفتند، روزبهروز غمگینترش میکرد. تا اینکه نوزدهمین فرزند به دنیا آمد. پسری که اسمش را عبدالرزاق گذاشتند.
بزرگ شدن عبدالرزاق بغایری در دامن سید عارف مسلک
به او گفته بودند بهتر است نوزاد را به سیدی به نام آقا میرمحمدهادی بسپارند. این سید در محله پاقلعه اصفهان زندگی میکرد. مردی بود عارفمسلک و باتقوا. از برکت نفس او و نذر و نیازهای پدر و مادر سرانجام عبدالرزاق زنده ماند و خردسالی خود را در خانه آقا میرمحمدهادی گذراند.
عبدالرزاق از سوی پدر به ایل شمنآباد سبزوار نسب میبرد و از جانب مادر به ملامحراب گیلانی عارف و شاگرد آقامحمد بیدآبادی. ده ساله بود که همراه پدر و مادر از اصفهان به تهران آمد.
از کودکی به آموختن علاقه نشان میداد. فارسی و عربی را نزد پدر آموخت و مدتی نزد میرزا محمدجواد شاهآبادی، امام جماعت مسجد جامع تهران، درس خواند. تا اینکه در هجدهسالگی وارد مدرسه دارالفنون شد.
معرفی و زندگینامه منیژه آرمین/ از مجسمه سازی تا کسب مدرک درجه یک هنری از وزارت ارشاد
پدر علاقهمند بود فرزندش در رشته طب درس بخواند اما او تحصیل در رشته ریاضی و مهندسی را انتخاب کرد. به همین خاطر، در دارالفنون بیش از همه با میرزا عبدالغفارخان نجمالدوله و میرزا محمودخان نجمالملک مأنوس بود.
پاسخ سوالات عبدالرزاق بغایری از فرانسه می آمد
بهزودی بهعنوان استعداد برتر شناخته شد؛ بهطوریکه گاه معلمان از عهده برخی سؤالات او بر نمیآمدند و به ناچار مشکلات علمی این دانشآموز نوپا را از طریق مکاتبه با استادان خود در فرانسه برطرف میکردند.
عبدالرزاق بعد از تمام شدن دوره شش ساله تحصیل در دارالفنون، شروع به کار کرد. با وجود امکانات محدود آن دوران، علاقه خود به ریاضیات و صنعت را در قالب کارهایی مثل صحافی، نقاشی، ریختهگری و امثال آن به آزمایش گذاشت. یکی دیگر از کارهایی که در آن میتوانست از اطلاعات ریاضی و مهندسی خود استفاده کند، جغرافیا بود.
ساختن کرههای جغرافیایی در اندازههای مختلف که نخست با کشیدن نقشه روی کاغذ، سپس چسباندن آن روی کره شکل میگرفت، از نخستین دستسازههای او به شمار میرود. او یکی از همین کرهها را که در ابعاد بزرگی ساخته بود، در سال 1273 به ناصرالدین شاه هدیه کرد. شاه قاجار نیز در عوض برای او منصب و حقوق سرتیپی تعیین کرد و او را به معلمی در مدرسه نظام گماشت.
تهیه نقشه جغرافیایی ایران توسط عبدالرزاق بغایری
یکی از کارهای اثرگذار او در جغرافیا، تهیه نقشه ایران از روی 60 نقشه مختلف آلمانی، انگلیسی، روسی و فرانسوی بود که هشت سال به طول انجامید و در سال 1277 به چاپ رسید.
برای تهیه این نقشه سختیهای بسیاری را تحمل کرد و برای دستیابی به این هدف به کتابهای قدیمی مراجعه و با اقوام و اقشار مختلف مردم محلی، شکارچیان و چوپانان محلی ارتباط برقرار کرد. البته در این مسیر بسیار با او مخالفت شد.
برخی معتقد بودند اگر اشتباهی در ترسیم خطوط مرزی رخ دهد، ممکن است برای تصرف خاک کشور بهانهای به دست همسایگان داده شود یا نقشه راهها در اختیار بیگانگان قرار گیرد. بااینحال او هشت سال تلاش کرد و سرانجام به نقشه دقیقی از خاک ایران رسید.
وی که بیشتر بهعنوان مهندس و سرتیپ بغایری شناخته میشد، به شعر، ادبیات، حکمت و فلسفه نیز علاقهمند بود. گاهی شعر میسرود و به «نبتون» تخلص میکرد.
در سال 1273 ضمن انجام فعالیتهایی در زمینه جغرافیا و مهندسی، مدتی همراه با استاد خود نجمالملک در محضر حیدرقلی خان قاجار نهاوندی، استاد عرفان و فلسفه در مدرسه سپهسالار، به تحصیل فلسفه و مطالعه کتاب گوهر مراد عبدالرزاق لاهیجی و شرح منظومه حاج ملاهادی سبزواری پرداخت.
حذف مقرری عبدالرزاق بغایری توسط شاه
زندگی مهندس بغایری که بیشتر از راه مقرری ناصرالدین شاه میگذشت، در اوایل سلطنت مظفرالدین شاه دچار مشکلاتی شد.
شاه جدید برای تعدیل بودجه مملکتی حقوق سرتیپیِ بغایری را قطع کرد. با این استدلال که او قادر به انجام کارهای غیردولتی نیز هست و نیازی به دریافت حقوق از دولت ندارد.
از آن زمان زندگی او با تنگدستی و سختی معاش روبهرو شد. بااینحال با وجود نداشتن لوازم کار و مشکلات مالی همچنان پیگیر تهیه نقشه ایران بود.
معرفی و زندگینامه جبار باغچه بان؛ از خوابیدن در طویله تا تاسیس اولین مدرسه ناشنوایان
اولین نقشه ترسیمی او نقشه اختیاریه در شمیران است که تنها با کمک قطبنما و متر موفق به تهیه آن شده است. دقت این نقشه با نقشههایی که بعدها با استفاده از دوربین و میز و تخته سهپایه تهیه شد، برابری میکرد.
گرچه در دوره مظفرالدین شاه، با قطع حقوق دولتی، امرار معاش برای مهندس بغایری دشوار شد.
اما این دوره از بعضی جهات دوره بهتری نسبت به زمان ناصرالدین شاه برای او به شمار میرفت.
مظفرالدین شاه برخلاف پدرش نشر معارف جدید را آزاد اعلام کرد و مدارس سبک جدید بهتدریج در ایران شکل گرفت. مهندس بغایری نیز از فرصت پیشآمده به بهترین نحو بهره جست و خدمات آموزشی خود را گسترش داد.
سال 1277 وقتی به همت میرزا حسنخان مشیرالدوله یا حسن پیرنیا مدرسه علوم سیاسی تأسیس شد، بغایری را بهعنوان معلم جغرافیای سیاسی و اقتصادی به تدریس دعوت کرد.
او چند سالی به تدریس در این مدرسه پرداخت تا اینکه شخصاً مدرسهای به نام خرد در دروازه قزوین تهران تأسیس کرد و اداره آن را برعهده گرفت. او تلاش کرد تا در این مدرسه بهترین معلمان را بهکار گیرد.
معرفی و زندگینامه عبدالمحمد آیتی؛ از کار در باجه بلیت فروشی تا ترجمه قرآن
علیرغم مخالفتهایی که با مدارس جدید در آن زمان وجود داشت، بهزودی این مدرسه رونق گرفت. طی 22 سال فعالیت خود یکی از بهترین مدارس پایتخت به شمار میرفت.
بغایری در هر انجمن و محفلی که مینشست، به شرح فواید توسعه علم و دانش میپرداخت. و مردم را به آموختن علوم جدید و قدیم و گرامیداشتن دانشمندان تشویق میکرد.
ثبت نام کودکان نیازمند برای ترویج علم و دانش
این تلاشها فقط به سخنرانی و حرف و کلام بدون عمل خلاصه نمیشد. بهعنوان اقدامی عملی در همگانیکردن علم در ایران، او در حد توان در مدرسه خرد به ازای هر 100 نفر دانشآموزِ شهریهپرداز، 10 نفر از فرزندان اقشار کمدرآمد و نیازمند را بهصورت رایگان ثبتنام میکرد. از طرف دیگر، شخصاً در بیشتر مدارس تهران بهصورت حقالتدریس یا رایگان درس میداد.
گذشته از تدریس در مدرسه، منزل بغایری به مدت چهل سال بهعنوان دارالعلم شبانه در تهران میزبان جویندگان دانش بود. شب که میشد مردم از هر صنف و طبقهای میتوانستند به منزل بغایری بروند. در حد استعداد و تشنگی خود چیزی بیاموزند و برخی که اهل علم بودند، مسائل و مشکلات علمی خود را با او مطرح کنند.
بیشتر از چهار هزار نفر در طول چهل سال در منزل مهندس بغایری بهرایگان درس خواندند. حدود پانصد نفر از کسانی که در این منزل پربرکت تحصیل میکردند، بعدها به پست نخستوزیری، وزارت، وکالت و دیگر مناصب مهم دولتی رسیدند.
افزون بر این، برای آشنایی عموم مردم با فعالیتهای خود در سال 1290 نمایشگاهی ترتیب داد. و با چاپ آگهی در روزنامه مجلس از مردم دعوت کرد برای آشنایی با کارهای مهندسی و جغرافیایی به دیدن نمایشگاه بیایند.
متن دعوتنامه از این قرار بود: «برحسب میل بعضی از دوستان، این بنده در هر هفته، روزهای جمعه از صبح تا غروب برای نمایش کارهای مهندسی و نقشهجاتی که در مدت پانزده سال با متعلمین خود در حوالی طهران و سایر جاها انجام دادهام، حاضر خواهم بود تا معلوم شود که ما ایرانیها نیز از عهده چه نوع کارهای علمی و عملی میتوانیم برآییم.»
نقشه برداری و معلمی دو منبع ارتزاق عبدالرزاق بغایری
او که زمانی بهسختی امرار معاش میکرد و فعالیت خود را با تنگدستی نسبی آغاز کرده بود، بهتدریج به برکت نشر علم زندگیاش رونق گرفت. طی این چهل سال تدریس رایگان، زندگی او از دو راه تأمین میشد. نخست از طریق معلمی در مدرسه و دیگر از راه نقشهبرداریهای آزاد برای مردم.
از این نقشهها که بهصورت خصوصی یا برای دولت تهیه میشد، نسخهای نیز در منزل بغایری نگهداری میشد. در صورت لزوم افراد به آن دسترسی داشتند.
او گرچه از پیشتازان نقشهبرداری ایران به شمار میرود، نسبت به پاسداشت تلاشهای پیشینیان هرگز فروگذار نبود. به طوری که در حاشیه نقشهای که در سال 1328 قمری از اطراف تهران تهیه کرده، به تاریخ نقشهبرداریهای قبلی نیز اشاره کرده و مراتب حقشناسی را بهجای آورده است.
زندگینامه عطا احمدی؛ از دریافت نشان تعلیم از رئیس جمهور تا زندگی بر روی زیلو
این نقشهها در شرایطی تهیه میشد که برخی مسئولان مملکتی معتقد بودند بدون مشارکت اروپاییها نمیتوان نقشهای با مقیاس بزرگ در ایران تهیه کرد. مهندس بغایری این ایده را عملاً رد کرد.
او به مدت سیوپنج سال به مرزهای خراسان، مغان، عراق، ترکیه، افغانستان و سیستان و بلوچستان سفر کرد. ریاست هیئت فنی چهار دولت ایران، عثمانی، روس و انگلیس را برعهده داشت.
نظر مهندس بغایری فصل ختام تلقی میشد
به گونهای که تا سالها بعد هرگاه اختلافی درباره حدود مرزی میان دولت ایران و کشورهای همسایه پیش میآمد، نظر مهندس بغایری فصل ختام تلقی میشد.
او بیشتر عواید حاصل از این نقشهبرداریها را صرف خرید کتاب و لوازم فنی میکرد. این کتابها که در موضوعات مختلف از تاریخ، ریاضی و نجوم تا فلسفه و دین و اخلاق را در بر میگیرد، به دو هزار جلد میرسد.
فهرست خدمات علمی و فنی مهندس بغایری پرشمار است. از تربیت مهندسان شهرداری و تهیه نقشه قارهها گرفته تا تهیه فهرست اسامی تمام خلفا و سلاطین مسلمان. همراه با تاریخ وفات و شرح حال و جدول انساب خانوادههای معروف ممالک اسلامی و عرفا و صنعتگران و فضلای مسلمان و تنظیم تقویم صدساله ایران با تطبیق سالهای شمسی و قمری و میلادی.
بغایری در سن سیوپنجسالگی با دختر میرزا محمدحسین فروغی (ذکاءالملک) ازدواج کرد و صاحب چهار فرزند شد که دو تن از آنها در زمان حیات او از دنیا رفتند. بااینکه برادر همسر او نخستوزیر وقت ایران بود اما او زندگی خود را با پاکی، صداقت و قناعت گذراند.
جمع کردن علم و اخلاق و عرفان در کنار هم
گرچه عمده مشغولیت بغایری فعالیتهای علمی بود اما درعینحال به حکمت و عرفان نیز تمایل داشت. علم را با اخلاق و تدین یکجا در خود جمع کرده بود.
زندگی او از یکسو سراسر عشق به ایران و خدمت به مردم و پایبندی به اخلاق و دیانت بود. و از سوی دیگر نشان از مناعت طبع و بینیازی او داشت.
همین بس که در سال 1302، وقتی قانون استخدام کشوری تصویب شد، تمام شرایط و سوابق برای او فراهم بود تا به استخدام دولت درآید اما او حاضر به این کار نشد. انتخابش این بود که تا پایان عمر بهصورت قراردادی خدمت کند. میگفت: «تا میتوانم کار میکنم.»
اقبال یغمایی که سالها مسئولیت نشر مجله آموزشوپرورش را برعهده داشت، میگوید: «به دنبال چاپ عکس و شرححال معلمان برجسته، روزی هم به منزل مهندس عبدالرزاق بغایری رفتم تا شرححالی از ایشان بگیرم.
این مهندس پیرمرد بسیار باخدایی بود و حقوق بازنشستگی نمیگرفت و میگفت: “تا زمانی که کار کردهام، حقوقم را دادهاند. حالا دیگر کلاس نمیروم که مزدی بگیرم.”
عدهای از مسئولان وقت برای اینکه او حاضر شود حقوق معلمی دوران بازنشستگی را هم بگیرد، نقشهای کشیدند. او را راضی کردند در ازای حقوق بازنشستگی، قبله شهرهای ایران و پایتخت کشورهای دیگر را محاسبه کند تا چاپ شود.
معرفی و زندگینامه احمد احمدی بیرجندی؛ از شستن صورت شاگردان تا خدمت در آستان قدس
میگفت: اتاقی در وزارت کشور به من دادند و من آنجا نشستم و این کار را آماده کردم که به نام معرفهالقبله چاپ شد.
نظر علامه طباطبایی در خصوص کتاب معرفه القبله عبدالرزاق بغایری
این کتاب میزان انحراف از قبله هزار نقطه معروف دنیا را محاسبه کرده است. علامه طباطبایی در تفسیر المیزان مینویسد: «با تدوین این رساله بحمدالله نعمت تشخیص قبله به کمال رسید».
بغایری درباره انگیزه نوشتن این رساله میگوید: «صرفنظر از وظیفه مذهبی، این کار را بیشتر برای معرفی ایران در نزد مسلمانان عالم انجام دادهام. چه اسم من از بین میرود ولی نام ایران در نزد معاریف مسلمانان دنیا بلند میشود. که یک نفر ایرانی به چنین کاری اقدام کرده است.»
عشق او به ایران و دغدغه خاطرش برای پیشرفت و بهبود زندگی مردم به دور از هر تظاهر در سراسر زندگیاش نمایان بود. یکی از نمودهای زیبای آن در نحوۀ لباس پوشیدن و سادگی اسباب زندگیاش بهروشنی مشاهده میشد.
مثلاً زمانی در جریان اعتراضات جوانان به سیاستهای دولت روسیه به دعوت مردم برای تحریم کالاهای روسی از جمله قند و لباس دوختهشده از پارچههای تولید این کشور پاسخ مثبت داد. مدتی گذشت و این التهابات فروکش کرد.
پایبندی به اصل تحریم کالاهای خارجی
آن شور و تصمیم از سر همه افتاد و به فراموشی سپرده شد اما او تا پایان عمر بر عهد خود استوار ماند و لباسی از پارچه برک به تن میکرد که حتی دکمههای آن از چوب خراطی شده تولید داخل بود.
بغایری سرانجام پس از عمری تلاش و خدمت به مردم در نوزدهم اردیبهشت سال 1332 چشم از جهان فرو بست.
موسسه فرهنگی مطالعاتی شمس الشموس
موسسه فرهنگی مطالعاتی شمس الشموس یک موسسه خصوصی، مستقل و غیرانتفاعی بوده که به هیچ نهاد یا ارگان دولتی و غیردولتی وابسته نیست.
این موسسه که در سال 1378 تاسیس شده تنها دارای یک شعبه و یک دفتر مرکزی واقع در خیابان میرعماد بوده و کلیه فعالیتهای این موسسه در همین ساختمان متمرکز است. لذا هرگونه تشابه اسمی این موسسه با سایر موسسات و مجتمعهای آموزشی و غیر آموزشی کاملاً تصادفی است.
معرفی برخی کتب انتشارات پناه
انتشارات شمس الشموس از سال ١٣٧٩ فعاليت خود را در زمينه چاپ و انتشار كتاب آغاز نمود. و طی سال های فعاليت خود تا به امروز موفق به انتشار بيش از 25 عنوان كتاب شده است.
اكثر كتاب های منتشر شده در انتشارات پناه حاصل زحمات چندين ساله تيم های مختلف پژوهشی و قلم نويسندگان موسسه شمس الشموس می باشد و مايه افتخار و مباهات ماست كه استقبال خوانندگان عزيز به حدی بوده كه منجر شده است برخی از اين آثار بيش از ٢٠ مرتبه تجديد چاپ شوند.