اعزام ۱۷۵۰ زائر اولی‌ به کربلای سیدالشهدا به همت بنیاد کرامت رضوی

به همت کانون خادم‌یاری محله‌ای مدیریت امور مجاورین بنیاد کرامت رضوی ۱۷۵۰ زائر اولی مسافر اربعین و کربلای معلی شدند.

گزارش پایگاه خبری امیدرسان، بههمت کانون خادم‌یاری محله‌ای مدیریت امور مجاورین بنیاد کرامت رضوی 1750 زائر اولی مسافر اربعین و کربلای معلی شدند.

آری؛ این جا میعادگاه سفر زائر اولی‌های کربلای سیدالشهداست که به همت کانون خادم‌یاری محله‌ای مدیریت امور مجاورین بنیاد کرامت رضوی مسافر اربعین شدند.

اینجا ایستگاهِ رفتن است، اما نه از آن رفتن‌های تکراری که بار سفرش را چمدان می‌برد. اینجا، دل‌ها راهی‌اند؛ دل‌هایی که شاید سال‌ها پشت دیوار آرزو مانده بودند، اما حالا، باهمت مردمی از یک محله قدیمی، از دل یک هیئت کهنه‌کار، قرار است به دیدار معشوق برسند.

آغاز سفر از دل اشک و اسپند

فضای سالن چهار نه پر از هیاهو که سرشار از آرامش است. صدای بلندگوی سالن گم می‌شود زیر زمزمه صلوات و صداهای فروخورده گریه. همه چیز اینجا رنگ دیگری دارد. خادم‌یاران آستان قدس با لباس‌های خادمی، لبخند به لب، و دلی آماده بدرقه، یکی‌یکی به زائران خوش آمد می‌گویند، شبیه دعای مادرانه برای سفری پرخیر.


مجری مراسم روی سن می‌آید. نگاه‌ها سمت اوست. صحبتش را این‌گونه آغاز می‌کند: برای هر کار باید از شاه خراسان اذن گرفت. جمله‌ای ساده، اما پرمعنا. ناگهان جمعیت با هم رو به مضجع نورانی حضرت رضا، صلوات خاصه امام رضا (ع) را زمزمه می‌کند؛ و آنجاست که سالن می‌لرزد، دل‌ها می‌لرزد، اشک‌ها سرازیر می‌شود. ذکر توسل در هوا می‌پیچد، و ۹۰۰ نفر، حالا آماده‌اند که قدم در راهی بگذارند که از مشهد می‌گذرد، اما مقصدش عشق است.

۹۰۰ زائر اولی دیگر

هادی غلامی، مدیر امور مجاورین بنیاد کرامت آستان قدس رضوی که خود نیز برای استقبال از زائر اولی‌ها در پایانه مسافربری حضور پیدا کرده بود، توضیح می‌دهد: این دومین مرحله از اعزام زائر اولی‌ها به عتبات‌عالیات است. چهار روز قبل، 750 نفر و امروز نیز ۹۰۰ نفر از کسانی هستند که برای اولین‌بار به زیارت کربلا، نجف، سامرا و کاظمین مشرف می‌شوند.


اما این سفر فقط یک برنامه زیارتی نیست. غلامی می‌گوید: همه این عزیزان احسان‌پذیرند؛ یعنی به همت خیران شناسایی و انتخاب شدند. تمام خدمات از اسکان، اطعام، حمل‌ونقل، و حتی هماهنگی زیارت‌ها توسط شبکه مردمی خادم‌یاری مسجد ابی‌الائمه امیرالمؤمنین (ع)، انجام شده است.


او اشاره می‌کند که مرحله‌ اول اعزام، با ۷۵۰ نفر انجام شده بود و این ۹۰۰ نفر، ادامه همان اعزام پر خیروبرکت هستند.

از روضه‌های یک قرن تا کاروانی با ۳۷ اتوبوس

رد این اعزام بزرگ را که دنبال می‌کنی، به مسجدی در محله طلاب مشهد می‌رسی؛ جایی که نفس‌هایش با روضه، گره‌خورده است.


حاج سید اسماعیل حاتمی، خطیب این مسجد، می‌گوید: هیئت امیرالمؤمنین (ع) حدود ۱۰۰ سال قدمت دارد. در کنار مجالس عزاداری، کارهای خیر زیادی هم در آن صورت می‌گیرد؛ از بسته‌های معیشتی تا قربانی برای نیازمندان. اما نقطه اوج ماجرا، طرح زائر اولی‌هاست.


او با شوق ادامه می‌دهد: اولین‌بار از همین مسجد، ۲۶ نفر اعزام شدند. سال بعد شد یک اتوبوس، بعد پنج و حالا در هفتمین مرحله، با ۳۷ اتوبوس افراد احسان پذیر را از شهر و مناطق مختلف به مشهد دعوت کردیم و از اینجا، راهی عتبات‌عالیات می‌شوند. او می‌گوید، همه چیز به‌حساب خود آقاجان است؛ و فقط یک چیز لازم است: نیت خالص.

وقتی رؤیاها واقعی می‌شوند

در بین جمعیت، چهره‌ها هرکدام دفتری از آرزوها هستند. زنی روی صندلی نشسته، دو دختر نوجوان کنارش. یکی آرام به‌پای مادر تکیه داده، دیگری با دستی باد می‌زند و با نگاهی متفکر به چهره مادر خیره شده. خانمی است اهل مشهد.


صدایش بغض دارد، اما کلماتش روشن‌اند: اردیبهشت بود که زنگ زدند و گفتند انتخاب شدی. باورم نمی‌شد. سال‌هاست آرزوی این سفر را دارم. همیشه از اربعین جا می‌ماندم. امسال، قرار شد جور دیگری بروم؛ با دخترانم، با دلی شکسته و نذر شفا.


او نیتش را روشن می‌گوید: شفای دخترش، و شفای تمام بیماران. اما چیزی در صدایش هست که فراتر از شفا و نیاز است؛ انگار می‌داند این سفر، فقط زیارت نیست، بلکه عهدی‌ست که با خود و خدا می‌بندد. دخترانش هم با سکوتی پرمعنا، زمزمه‌های مجری را تکرار می‌کنند. اینجا، نسل تازه‌ای دارد عاشق می‌شود.

روایتی که دیگر از زبان دیگران نخواهد بود

چند متر آن‌طرف‌تر، خانم دیگری ایستاده. اهل دولت‌آباد زاوه است. با صدایی آهسته، اما لبخندی بزرگ، می‌گوید: هر سال زائرها که از کربلا برمی‌گشتند، می‌نشستم کنارشان، خاطراتشان را گوش می‌دادم، تصور می‌کردم جای آن‌ها هستم.


اما حالا، خودش در آغاز خاطره‌ای بزرگ ایستاده. می‌گوید سال‌هاست عکس حرم حضرت ابوالفضل (ع) را پس‌زمینه گوشی‌اش گذاشته.
«هر بار بازش می‌کردم، چند لحظه مکث می‌کردم… نفس می‌کشیدم انگار…»


حالا دیگر فقط مکث نمی‌کند. حالا قرار است خودش برود، ببیند، لمس کند، گریه کند. قرار است وقتی برمی‌گردد، خودش برای دیگران از بین‌الحرمین بگوید، از نگاه به ضریح، از لمس خاکی که سال‌ها به آن از دور، سلام داده بود.

پایان یک اشتیاق، آغاز یک عهد

حالا، وقت حرکت است. ساک‌ها در صندوق اتوبوس‌ها گذاشته می‌شود. خادم‌یاران ایستاده‌اند و دعا می‌کنند.


یکی از زائران، آخرین نگاه را به سالن می‌اندازد. به جایی که رؤیاها به واقعیت، رسیدند.


به مسجدی در محله طلاب که صدای اشک و روضه‌اش، حالا با همراهی مدیریت امور مجاورین آستان قدس رضوی، به کاروانی از امید، تبدیل شده است.
این سفر، فقط عبور از مرزهای زمینی نیست. اینجا مرزهای دل گشوده شده. سفر  از جاماندن، از حسرت و رسیدن به حرم، به نور، به بغضی که این بار، با لبخند تمام می‌شود.

و شاید همین باشد راز این کاروان: نه اینکه فقط ۹۰۰ نفر رفتند، بلکه هزاران آرزو، هزاران اشک و هزاران امید، همراهشان پر کشید…

منبع: آستان نیوز

امیدرسان، رسانه امیدبخش

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *